جدول جو
جدول جو

معنی کریم آباد - جستجوی لغت در جدول جو

کریم آباد
(کَ)
دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر است و 240 تن سکنه دارد. از سراب گنجه و چشمه مشروب می شود. سکنۀ آن از طایفۀ نورعلی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ)
دهی از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 226 تن سکنه و آب آن از چشمه و محصول آن غلات، توتون، حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
همانند کریم:
گر با همه عیبها کریم آسایی
عیبت هنر است وزشتیت زیبایی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(کُ رُ کَ)
دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. تپه ماهور و سردسیر است و 120 تن سکنه دارد. از سراب فتح اللهی وزز مشروب می شود. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است و ساکنین از طایفۀحسنوند می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خُرْ رَ)
هر جای مزروع و دلکش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر، در پنج هزارگزی باختر شهر ملایر در کنار راه جنوبی ملایر به بروجرد. جلگه و معتدل است. 1056 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه حرم آباد و محصولات آن غلات و صیفی و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
آنجا که امنیت و آسایش برقرار است. و کنایت از خانه کعبه است:
خرم دلی که در حرم آباد امن عیش
حق را به خوان لطف و کرم میهمان شود.
سعدی.
رجوع به آبادشود
لغت نامه دهخدا
(نِسْ یِ مَ حَلْ لِ)
دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، در 45هزارگزی مغرب نجف آباد در جلگۀ معتدل هوایی واقع است و 309 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و انگور و سیب زمینی و بادام، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان دامنکوه بخش حومه شهرستان دامغان، در 27هزارگزی مشرق دامغان، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 690 نفر سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و پسته و حبوبات و پنبه و انگور و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مُ تِ)
دهی از دهستان کام فیروز است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 102 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 7)
لغت نامه دهخدا
(هَِ لِ)
دهی است از بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان که در 17هزارگزی صحنه و یکهزارگزی شمال شوسۀ کرمانشاه به همدان واقع و دارای 30 تن سکنه است. از رود خانه زردآب مشروب میشود. محصول عمده اش غلات، برنج و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
نام قدیمی آن الیزاوت پل. شهری است در اتحاد جماهیر شوروی (آذربایجان) که دارای 166000 تن سکنه و صنایع نساجی و آلومینیوم سازی است. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی از دهستان حومه مرکزی بخش شهرستان قزوین. سکنۀ آن 870 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آنجا غلات و بنشن و چغندرقند و هندوانه. صنایع دستی زنان: گلیم و جاجیم بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). نام جایی کنارجادۀ تهران و قزوین در 12630 گزی تهران میان حصار و بیدستان. هندوانۀ دیم آنجا بخوبی معروف و در حلاوت و عطر و نازکی پوست بی نظیر است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی از دهستان حومه بخش شهر بابک شهرستان یزد. سکنۀ آن 365 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آنجا غلات و صنایع دستی زنان کرباس و قالی بافی است. راه آن ارابه رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاهان، در 542/5هزارگزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی از دهستان فارسینج بخش اسدآباد شهرستان همدان. سکنۀ آن 124 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، عسل و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَ خُ)
قریه ای است دوفرسنگی میانۀ جنوب و مغرب شیراز. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است از دهستان زیرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور در هشت هزارگزی شمال قدمگاه. کوهستانی و معتدل و دارای 252 تن سکنۀ شیعه - فارسی است. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، تریاک و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(زَرْ ری)
یکی از بخشهای ده گانه شهرستان ایلام است که در جنوب کبیرکوه واقع است و از 25 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و در حدود 5000 تن سکنه دارد. مرکز بخش پهله و قرای مهم آن میمه، گولاب، بهرام آباد و مشهد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مَرْ یَ)
دهی است از بخش ابرقو شهرستان یزد، در 3هزارگزی جنوب راه ابرقو به فخرآباد و سریزد، در جلگۀ معتدل واقع و دارای 582 تن سکنه است. آبش از قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ)
دهی است از دهستان یوسف وند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر است و 180 تن سکنه دارد که از طایفۀ یوسف وند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است جزو دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و دارای 124 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و چغندرقند است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. صنایع دستی آن گلیم و جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
دهی است از دهستان رود خانه بخش میناب شهرستان بندرعباس. در 95هزارگزی شمال میناب سر راه مالرو میناب به کلاشکرد واقع است. 300 تن سکنه دارد. از رودخانه آبیاری میشود. محصولش خرماست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان آورزمان است که در شهرستان ملایر واقع است و 434 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
دهی از دهستان کله سوز بخش مرکزی شهرستان میانه. سکنۀ آن 132 تن آب آن از چشمه و محصول عمده آنجا غلات است. نام قدیم این ده ارتلو بوده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، خواهش فرزند نکردن. (ناظم الاطباء) ، سست ساختن و در کاهلی افکندن کسی را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(غَ حَ سَ)
دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان که در 24هزارگزی جنوب باختری علی آباد واقع است. کوهستانی و سردسیر است و سکنۀ آن 50 تن و شیعۀ فارسی زبانند، آب آن از چشمه سار تأمین می شود و محصول آنجا غلات و حبوبات می باشد و شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی زنان کرباس و شال بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). رجوع به ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 171 شود
لغت نامه دهخدا
(قُ رَ شی یَ)
دهی از دهستان دربقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل و سکنۀ آن 243 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(ظِ)
دهی از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد، 40هزارگزی باختر نورآباد: 28هزارگزی باختر شوسۀ خرم آباد بکرمانشاه. دامنه و سردسیر و مالاریائی و دارای 180 تن سکنه است. آب از چشمه ها دارد. محصول آن غلات و تریاک و لبنیات و پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آن سیاه چادربافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ شاهیوند بوده زمستان قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
دهی است از دهستان آورزمان شهرستان ملایر. جلگه ای ومعتدل، و سکنۀ آن 1084 تن است. صنایع دستی زنان آنجا قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَ نِ / نَ)
کریم طبع. (فرهنگ فارسی معین). با نهادی بزرگ: شاهی بود هنرپرورده، کریم نهاد، بلندهمت. (سمط العلی ص 35).
در زمان خدیو داراشان
آن کرم پیشۀ کریم نهاد.
هاتف
لغت نامه دهخدا
(کَ نِ)
که نژادی بزرگ و بخشنده دارد:
ایا کریم نژادی که تا شدی پیدا
ز جود تو به جهان نام بخل شد معدوم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(کُ تَ)
دهی از دهستان کلخوران است که در بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع است و 284 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کریم نهاد
تصویر کریم نهاد
راد نهاد کریم طبع: (در زمان خدیو دارا شان آن کرم پیشه کریم نهاد)، (هاتف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحیم آباد
تصویر رحیم آباد
پرندک نام جایی است
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع دهستان میان دورود ساری، از توابع دهستان میان دورود ساری
فرهنگ گویش مازندرانی